به نظر من


 

نويسنده: مريم اميرپور




 
ابراز وجود، مهارتي است که همه دوستش دارند اما همه راه صحيحش را نمي دانند
همه چيز از اينجا شروع مي شود؛ از اينکه مي گوييم: «به نظر من ...»، اين ابتدايي ترين نوع ابراز وجود است و کوچک و بزرگ هم نمي شناسد؛ از بچه ي قنداقي که به روش خودش (گريه) خودش را ابراز مي کند تا پيرمرد محتضري که با نصيحت، اين کار را انجام مي دهد. ابراز وجود يعني حمايت کردن از حق و عقيده ي خود بدون اينکه به حق و عقيده ي ديگران تجاوز شود. يک روانشناس معروف ابراز وجود را اين طوري تعريف مي کند: «ابراز درست هر گونه هيجاني به طرف مقابل بدون احساس اضطراب».
اين ميان يک عده از روش درست، خودشان را بروز مي دهند و خيلي ها هم با روش هاي منم منم پرخاشگرانه يا منفعلانه، فکر مي کنيد شما از کدام دسته هستيد؟
کارشناسان: دکتر حسين عليان عطاآبادي

سه گانه هاي ابراز وجود: دو تا غلط، يکي درست
 

ابراز وجود اگر از راه درستش، حتي به شکل گرفتن شخصيت، کمک مي کند. راه درستش را هم اين جور مي شود فهميد که بررسي کنيم ببينيم معمولا براي تاثير گذاري، چطور خودمان را به اطرافيانمان مي شناسانيم و اظهار وجود مي کنيم.
1ـ افراد منفعل (سلطه پذير):
آدم هايي هستند که بيشتر اوقات سکوت مي کنند و احساسات، نيازها، ارزش ها و نگراني هايشان را بيان نمي کنند. معمولا هم خواسته هايشان چنان مودبانه و نامطمئن است که بقيه، حرفشان را جدي نمي گيرند. روان شناس ها مي گويند 80 درصد آدم هاي جامعه از اين دسته هستند؛ کساني که براي دفاع از حقوقشان و برآورده کردن نيازهايشان حتي يک کلمه هم نمي گويند.
چرايي: اين روش دلايلي دارد که البته در جامعه آدم خوب بودن به حساب مي آيد!
براي فرار از دعوا و اختلاف نظر
به دست آوردن احساس آرامش و امنيت
جلب موافقت ديگران

فرار از مسؤوليت پذيري
 

پيامد: اين ناراحتي در فکر و جسم تکثير مي شود و همه ي آنها بعد از مدتي تبديل مي شوند به يک خشم پنهان. بالاخره هم اين آتشفشان خاموش يک روز فوران مي کند.
آخرش چي؟ مسير زندگي ات دست ديگران است. هيچ وقت به صميميتي که در فکرت با ديگران داري، نمي رسي و بعد از مدتي فکر مي کني که فقط خودت را فدا کرده اي. سرکوب کردن هيجانات منفي هم که شاخ و دم ندارد؛ حرص مي خوري و توي خودت مي ريزي و بالاخره يک وقتي اين خودخوري ها مي زند بيرون.
2ـ افراد پرخاشگر (سلطه جو):
خدا نکند از اين دسته آدم ها باشيد؛ کساني که حاضرند به خواسته هايشان حتي به قيمت آسيب رساندن به ديگران برسند؛ آدم هايي که فقط خودشان را مي بينند و براي خواسته ي بقيه تره هم خرد نمي کنند. البته اين آدم ها چون توانايي بيشتري براي دفاع از خودشان دارند، کمتر آسيب مي بينند.
چرايي ماجرا: اين جور آدم ها خودخواهند و مي خواهند خودي نشان بدهند. اين رفتار بيشتر از کمبود توجه در گذشته ناشي مي شود.
پيامد:
ترس: بيشتر مردم به دليل احساس ضعف پرخاشگر مي شوند و دست آخر براي خودشان به اندازه ي کافي دشمن به وجود مي آورند. نتيجه ي معکوس اين حرکت آسيب پذيرتر و ترسوتر شدن آنهاست.
از دست دادن کنترل اعصاب و رفتار
احساس گناه شديد به خاطر سوء استفاده کردن از قدرت
دوري از اخلاقيات و صفات انساني
آخرش چي؟ دوري از ديگران طبيعي است؛ وقتي براي خواسته هاي ديگران احترام قائل نباشي آنها هم کلمه به کلمه ي احترام را فراموش مي کنند. به وجود آمدن لخته ي خون در سرخرگ قلب يکي از بيشترين عوامل سکته ي قلبي در اين گروه است.

3ـ افراد قاطع (جرات مند):
 

نه به آن شوري شور، نه به اين بي نمکي. اينها آدم هايي هستند که حد وسط را رعايت کرده و به اين نتيجه رسيده اند که ميانه رو بودن هميشه جواب مي دهد. کسي که به قول روان شناس ها جرات مند است و ما به او جسور مي گوييم، فردي است که براي ابراز وجود راهي را پيدا کرده که حرمتش حفظ شود. از طرفي هم به شيوه اي مستقيم و مناسب به دنبال رسيدن به خواسته هايش است؛ بدون زيرپا گذاشتن حقوق ديگران. جرات مند کسي است که از حقوق خويش دفاع مي کند.
فوائد: افراد باجرات خودشان را دوست دارند و عزت نفسشان زياد است. به همين دليل، رفتار آنها مقدار خيلي زيادي از ترس و اضطراب اطرافيان را کم مي کند. ابراز وجود آنها انرژِي مثبت زيادي را به سمت ديگران آزاد مي کند. فرد جرات مند به خاطر اينکه ديگر به اضطراب و خجالت فکر نمي کند، احساس نياز به دفاع از خود کمتر در گيرش مي کند. در اين صورت مي تواند به آساني ديگران را ببيند و به آنان عشق بورزد. درست ترين روابط صميمانه ميان دو فرد جرات مند ديده مي شود.
آخرش چي؟ سنگين ترين هزينه اي که دارد اين است که اراده ات را محک مي زني. آخر کار هم مي بيني چقدر توانسته اي مقاومت کني و به آن رفتارهاي سلطه پذيري و پرخاشگري برنگردي.
باعث مي شود که برگردي به گذشته ات يک نگاهي بيندازي و ارزش هاي اساسي زندگي ات را دوباره ليست کني.

نکته
 

ترس برادر مرگ است!
ترس مهم ترين مانع ابراز وجود است.
خيلي ها هم حق ابراز وجود کردن را از خودشان مي گيرند.
گروهي هم از ابراز کردن خودشان دريغ مي کنند. همان طور که شما تغيير مي کنيد اوضاع زندگي هم تغيير مي کند و با مسائل جديدي برخورد مي کنيد، پس مهارت هاي جديدي لازم داريد.

گام به گام
 

بي خاصيت نباشيد
 

الفباي «ابراز وجود»، دو مهارت «نه گفتن» وقتي که با نظري مخالفيد و مهارت «بله گفتن» وقتي که موافقيد است. ضمن اينکه توانايي ابراز وجود يک مهارت دائمي نيست.
1- اگر در يک جمع نظرات متفاوتي داريد بگوييد.
2ـ در مقابل رفتارهاي نادرست ديگران ساکت ننشينيد و با ملايمت نظرتان را بگوييد.
3ـ درخواست هايي را که به نظرتان معقول نيست رد کنيد و البته توضيح بدهيد که دليل تان براي اين کار چيست.
4ـ به جاي لجبازي و اصرار بي خودي، کمبودهايتان را بپذيريد.
5ـ شروع کنيد به تعامل و برقرار کردن ارتباط و ادامه اش بدهيد. يادتان باشد که بده بستان بهترين راه نزديک شدن صحيح به ديگران است.
6ـ احساساتتان را بروز بدهيد.
7ـ عمل کنيد؛ به همين سادگي اعمال شما تغيير بکند احساسات و افکار شما هم تغيير مي کند. اين را به ديگران هم نشان بدهيد.
8ـ کلمه ي من و فعلي را که نشان دهنده ي احساس شماست زياد به کار ببريد.
منبع: هفته نامه ي همشهري جوان، شماره ي 262